هیچ وقت برای بازیگری دیر نیست
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۴۷۳۰۹
داریوش فرهنگ با بیان اینکه هنرمندان مایه از جان میگیرند و خرد از خردورزی آغاز میشود، گفت: امیدوارم همگی ما در مسیر پیش رو نلغزیم چراکه لغزش باعث عقب ماندگی و کهنه پرستی میشود . من معتقدم همه انسانها دارای استعداد هستند و این ارزش درونی است که باید پرورش یابد. درخت پرباری را تصور کنید که امسال دارای میوههای خوشطعم و لذیذ است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرهنگ ادامه داد: سینما یک هنر بینالمللی است و برخلاف تئاتر و تصور عمومی، هنر عکسالعمل است و برای تقویت بنیانهای آن الفبایی وجود دارد مانند نقاشی که به طراحی و موسیقی که به نت نویسی نیاز دارد. همه مردم برای یک بار میتوانند خوب بازی کنند اما باید دید صرفا طالب ورود به این حرفه هستیم یا ماندن در آن را میخواهیم. همه میتوانند وارد بازیگری شوند اما برای ماندن در این حرفه خیلی کارها باید انجام شود و رنجهای فراوانی را باید متحمل شد و تا ابد در جست و جوی آموختن باقی ماند، چراکه این حرفه همچون اقیانوسی است که پایانی ندارد. در این حرفه پس از مدت طولانی می توانید به نقطه اوج برسد اما نقطه پایانی وجود ندارد.
در سینما ایده است که اهمیت دارد
در ادامه کارگاه «بازیگری و کارگردانی در سینما»، داریوش فرهنگ در پاسخ به سوال یکی از حاضران مبنی بر اینکه از چه زمانی متوجه علاقه خود به بازیگری شده است؟ پاسخ داد: شاید افراد زیادی میخواهند بازیگر شوند و ممکن است در خلال این کار متوجه شوند که میتوانستند نقاش با نویسنده خوبی شوند. بازیگری برای دیده شدن است. افراد احساس میکنند نگاه ویژهای دارند که میخواهند آن را با دیگری در میان بگذارند. من شیفته و دیوانه سینما بودم و از کلاس کلاس دوم ابتدایی این علاقه در من به وجود آمد. من متولد آبادان هستم و تا ۹ سالگی در آنجا زندگی میکردم .بعد از فوت پدر به کرمان که سرزمین مادریام بود مهاجرت کردیم. تمام مدت زمانی که هشت ساله بودم، در سینما گذشت.
وی ادامه داد: اولین فیلمی که من را درگیر خود کرد، «مشعل و کمان» بود. پس از مدتی وارد سالنهای سینما شدیم. بلیت سینما آن زمان سی شاهی بود. رفته رفته دیدیم این سی شاهیها در حال مصرف شدن است و در مقابل چیزی به دست نمیآوریم. به فکرم رسید تا فیلمهایی که میدیدم را برای بچهها در مدرسه بازی کنم. آنقدر علاقهمند به این نمایش زیاد شد که معلمان هم به جای آنکه مشغول تدریس باشند، به من خیره میشدند. در آن زمان فیلمها نه دوبله بود و نه زیرنویس داشت، بلکه دارای میاننویس بود. در آن دوران عدهای بی سواد به سینما میآمدند و ما فکر کردیم که متن میان نویسها را برای آنها بخوانیم و از این طریق پولی به دست آوریم
کارگردان مجموعه «سلطان و شبان» در خصوص فرآیند جذب سرمایه توسط هنرجویان فیلمسازی نیز گفت: این مسئله در تمام دنیا و همواره دغدغه جوانهایی بوده است که به فیلمسازی علاقهمند هستند. باید بدانیم که سرمایه اصلی خود ما هستیم. اسپیلبرگ که این روزها شهرت و درآمد هنگفتی دارد، با فلاکت و مشکلات بسیار توانست فیلم اول خود را بسازد. امروزه شرایط تکنیکی در سینما رشد قابل توجهی داشته است و با دوربینهای دیجیتال به سادگی میشود فیلم ساخت. تنها کافی است یکی از دوستان شما دوربین داشته باشد. در سینما فرم و ایده است که اهمیت دارد و یافتن سرمایه گذار به تدریج اتفاق میافتد. سینما در وضعیت حرفهای آن هنری گران است درحالیکه شعر، عکاسی، نقاشی و نویسندگی از لحاظ نیاز به ابزار ارزانتر هستند. میتوان تنها با یک دوربین دیجیتال فیلم ساخت اما برای رسیدن به ایده باید جان کند.
دست گذاشتن روی مفاهیم بزرگ باعث شکلگیری اثر فاخر نمیشود
داریوش فرهنگ درباره اصول اساسی ساخت یک فیلم گفت: تکنیک در سینما از حیث اهمیت در آخرین مرحله است. من ظرف دو روز میتوانم همه تکنیکهای سینمایی را به شما یاد دهم. اما اصل در سینما، تکنیک یا سبک نیست. سبک یعنی ساده ترین روش برای بیان یک مطلب. در سادگی، حصول و ناب بودن نهفته است و نباید سادگی را با واژه آسان اشتباه گرفت.
وی ادامه داد: یک مسئله ازلی و ابدی وجود دارد و آن این است که چه فیلمی بسازیم که هم خود آن را دوست بداریم، هم تایید شود و هم مخاطب از آن استقبال کند؟ رویکرد کلاسیک به این معضل پاسخ داده است. «کلاسیک» به معنای تعادل، توازن و تناسب است. این سه کلمه را جدی بگیرید و روی آن فکر کنید.
فرهنگ سینما را همچون سفری دانست که دارای مبدا و مقصد است و ادامه داد: در میان این راه تنهایی، رنج، گرسنگی، هوای بد و ناخوش وجود دارد. بنابراین یا باید تسلیم شرایط شد و یا مبارزه کرد و در جست و جوی پیدا کردن راه بود. هرگز نباید تلاش کنیم تا قدمهای بزرگ برداریم. برای مثال فیلم ساختن درباره خلقت به دلیل آنکه مفهوم بزرگیست، الزاما باعث شکل گیری یک اثر فاخر نمیشود. در این حرفه تماشای فیلم، کتاب خواندن، نقاشی و عکس دیدن به یکدیگر مربوط است و بر روی کیفیت خروجی نهایی موثر است .
وی درباره ویژگی هایی که یک بازیگر باید واجد آن باشد نیز گفت: همه چیز برای یک بازیگر لازم و ضروری است. ورزش، خوب دیدن، هماهنگ کردن زبان بدن با احساسات برای او بسیار مهم است. مواردی چون بهره مندی از آمادگی جسمانی مطلوب روزی در بازیگری به کار میآید. پس ضروری است تا آسان از کنار هر مسئلهای عبور نکنید.
فرهنگ درباره پروسه ساخت یک فیلم که باید از جانب کارگردان رعایت شود نیز گفت: برای کارگردانی یک فیلم باید فکر و ایده را تقویت کرد و با فراد مورد اعتماد، آن را در میان گذاشت تا با مفهوم دیالوگ کردن آشنایی پیدا کنیم. پیش از هر چیز به فکر تغییر خود باشید نه جهان. آنقدر باید بنویسم تا به به آنچه میخواهیم دست پیدا کنیم. نمیشود یک نفر همه کاری را بلد باشد اصلا دلیلی برای این اتفاق وجود ندارد. هیچگاه در اندیشه فتح قله نباشید، بلکه این مسیر صعود است که میتوان از آن آموخت.
وی افزود: سینما یعنی توجه به جزئیات و به معنای حذف کردن است.باید توجه داشته باشیم هنری که چیزی به این جهان اضافه نکند، ارزشی نخواهد داشت. اگر نمیتوانید به این جهان بیفزایید، حداقل چیزی هم از آن کم نکنید.
بازیگر نباید درگیر لنز و موقعیت مکانی دوربین باشد
فرهنگ درباره نخستین فیلم خود «طلسم» نیز بیان کرد: این فیلم در روزگاری ساخته شد که حتی بیان کلمه عشق ممنوع بود و به جای آن از واژه محبت استفاده میشد. فیلم درباره دو زن دربند است و به همین دلیل، خانمها با آن ارتباط بیشتری برقرار کردند. دختر نوجوانی که تازه میخواهد زندگی را شروع کند با زن پژمردهای رو به رو میشود که زندگی برایش تمام شده است. با وجود اینکه در آن مقطع سنتها بر جامعه حاکم بودهاند، اما دختر دست به عصیان میزند. خانمها توانسته بودند نکته این فیلم را درک کنند.
وی با بیان اینکه به جمله «بازی برای دوربین» اعتقادی ندارد افزود: یکی از منتقدان سر صحنه فیلمی از جان فورد که نابغه سینما بود رفت تا رابطه او با دوربین و بازیگرها را ارزیابی کند. جان فورد به فیلمبردار نمیگوید از چه لنزی استفاده کند. بلکه قصه را تعریف میکند و نقطه نظر خود را شرح میدهد. بازیگر یا از دکوپاژ آگاهی دارد یا نه. اما به مرور زمان از آن آگاهی پیدا میکند. در زمان قدیم برخی از هنرپبشهها حتما باید از اندازه نما مطلع میشدند، چراکه پیش از هر چیز به دنبال زیبایی چهره خود بودند و گریمورهای خاص برای لنزهای نزدیک داشتند تا جذابتر جلوه کند.
فرهنگ در این خصوص اضافه کرد: زندگی و عاطفه درون فیلم است که اهمیت دارد و بازیگری مقابل دوربین، جمله درستی نیست. سینما زمانی که به وجود آمد، به داستانی برای ارائه نیاز داشت به همین دلیل به تئاتر روی آورد و به همین دلیل بازیگران تئاتر وارد سینما شدند. بازیگر خوب سینما، فردی است که بلد باشد بازی نکند. در مقابل بازیگر خوب تئاتر، بازیگری است که بلد باشد بازی کند و این نکته ظریف و حساسی است.
فرهنگ درخصوص معیار انتخاب بازیگران برای یک فیلم نیز بیان داشت: هر کارگردانی راه و روش ویژه خود را دارد. برای من مهم نیست که کدام یک از بازیگران بیشتر اهل مطالعه بوده یا زیباتر هستند. برای من ملاک اصلی انتخاب یک بازیگر، مناسب بودن آن فرد برای نقش است. اگر بازیگری برای یک نقش مناسب نباشد، بهترین بازیگر جهان هم کاری را از پیش نخواهد برد.
اولین و مهمترین شرط برای یک بازیگر، بیان است
وی درباره تمرینهای شخصی بازیگر در استفاده از بیان و لحن و چگونگی رسیدن خود به چنین کیفیت ویژهای، گفت: قوت بیان در من نتیجه سالیان دراز کار بر صحنه تئاتر است و من قبل انقلاب تعمدا تنها به تئاتر مشغول بودهام. من معتقدم صدای خوب و بد نداریم. صدای هر فردی، شخصیت اوست و شخصیت صدا است که اهمیت دارد. یاد گرفتهام که در سینما بیجهت نباید بلند صحبت کرد.یکی از نکات مهم بیان، تلفظ کلمات است. باید حروف تمام و کمال بیان شوند.بازیگری که متوجه گفتار خود نباشد، در شنیدن هم مشکل خواهد داشت. اولین و مهمترین شرط برای یک بازیگر، بیان است و بیان ناشی از تلفظ دقیق و تمام و کمال حروف و مهمتر از آن تمرین با آواهای بالا و پایین رفتن های حروف است. درباره فیلم «روز برمیآید» نحوه بیان برملا کننده شخصیتی بود که ایفای آن را برعهده داشتم. در سناریو هم قید شده بود که یک زندانی زن، بازجویی خود را از روی صدا تشخیص میدهد.
وی تاکید کرد: بنابراین بیان و لحن یک بازیگر، انتقال دهنده شخصیت آدمی است. در این میان حتی انتخاب کلمات هم تاثیر زیادی دارد. مکثها تامل، تمرکز و توجه یک شخصیت را میسازد. کلمات باید شمرده شده ادا شوند. تئاتر بهترین فرصت برای آموختن بیان است تا فرد با زیر و بم احساسات بشری آشنا شده و بتواند آن را صیقل دهد. باید از صداهای غیر آرتیستیک و غیر هنرمندانه پرهیز کرد و شرط اول آن، تلفظ دقیق و کامل یک کلمه و حروف است.
این بازیگر خاطرنشان کرد: در کارگردانی دکوپاژ بهترین تمرین برای یک کارگردان است اینکه چگونه صحنه آرایی کرده و بتواند حرکات و رفتار دوربین را با حس درونی فیلم هماهنگ کند.
فرهنگ ادامه داد: برای بازیگری هیچ وقت دیر نیست بلکه همیشه زود است. باید همواره به خود فرصت تراش خوردن و صیقل یافتن دهیم. «شلیک نهایی» اولین کار من به عنوان بازیگر در یک سریال بود. این مجموعه جز اولین سریالهای پلیسی بود که خیلی از آن استقبال شد. برای فیلمی به شهرستان رفتم با پیرزنی برخورد کردم که دست من را محکم گرفت و گفت تمام مدت پخش«شلیک نهایی» که دزدان تو را زندانی کرده بودند برای آزادی تو دعا میکردم و این مسئله یعنی این سریال برای مخاطب بسیار باور پذیر بود. شکست در این حرفه بیشتر از موفقیت حاوی نکاتی برای آموختن است. شما زمین میخورید و این مهم نیست. اصل بر بلند شدن است که حرکت بعدی را رقم میزند و این یعنی موفقیت.
تئاتر پایگاه فوقالعادهای برای آموختن، خودسازی و تمرین است
داریوش فرهنگ در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: هر فیلم مانند یک سفر است و تا مقصد بعدی که دوباره آغازی دارد و فاقد پایان است. میان این مسیر، سرشار از آموختنیها است و در نظر داشته باشید که سینما یعنی حذف کردن. به یاد بیاورید که سینما در ایران چگونه آغاز شد و پیشینیان چگونه این راه ناهموار را هموار کرده و به ما تحویل دادند و ما هم باید همین کار را انجام دهیم. در این حرفه تعداد رنجها بیشتر از لذتها است و البته گاهی رنجها مایه لذت هستند. من هر کاری را شروع میکنم احساس میکنم اولین کار من است و همان شور و شوق، اشتیاق و کنجکاویها همچنان در من وجود دارد.
این بازیگر مطرح ادامه داد: در گذشته تئاتر و سینما منبع الهام یکدیگر بودند و امروز ادبیات هم به آن وارد شده است. تئاتر پایگاه فوقالعادهای برای آموختن خودسازی و تمرین است و به همین دلیل است که میگویم پایه کار تئاتر است اما این مدیومها بسیار متفاوت هستند. کار سینما مانند ریاضیات نیست که حتما استدلالی پشست استدلال دیگر وجود باشد. هیچکاک میگوید سینما یک پرده نقرهای بی احساس است که باید از احساس پر شود.
فرهنگ درباره دیگر تفاوتهای تیاتر و سینما نیز گفت: در تئاتر بیشتر: با کاراکتر رو به رو هستیم در صورتی که در سینما خود شخص بازیگر برجسته است. در تئاتر به اندیشه و افکار هملت کار داریم اما در سینما بازیگر آن نقش مهم است. دوره اغراق در تئاتر مربوط به دوران کلاسیک است و امروز از آن عبور کردهایم و وجود آن کار را تصنعی میکند. اغراق در تئاتر آن زمان، به دلیل فاصله زیاد تماشاگر از صحنه نمایش بود. امروزه باید به درجه باورپذیری یک نقش برای تماشاگر رسید.
وی ادامه داد: من تنها یک بار برای بهرام بیضایی در فیلم «باشو غریبه کوچک» دستیاری کردم و آنقدر آموختم که به من اعتماد بنفس فعالیت به عنوان یک کارگردان را داد. البته پیش از ساخت فیلم بلند تجربه ساخت سریال «سلطان و شبان» را در کارنامه داشتم. عدهای در این سینما تجربه نکرده و نیاز بوده دست به عمل میزنند که رویکرد صحیحی نیست. منشی صحنه یعنی خالق و مدیر صحنه پیش و بعد از کارگردان و برای شروع کار در سینما، بهتر این است که از این حرفه شروع به کار کرد.
فرهنگ در پایان درباره تجربه بازیگری و کارگردانی توامان نیز بیان داشت: من یاد گرفتهام که وقتی بازی میکنم به خود اجازه ندهم که دانش کارگردانیام مزاحم بازیگری ام شود. در بازیگری خیلی بیشتر توانستم عصیان ها و ناگفته های درونی خود را نشان دهم ضمن اینکه شرایط ساخت یک فیلم بسیار پیچیده است و هنوز نتوانستهام فیلم دلخواه خود را بسازم.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاترمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: داریوش فرهنگ بازیگر سینما و تلویزیون اصول بازیگری داریوش فرهنگ فرهنگ درباره همین دلیل برای آموختن یک بازیگر برای یک یک فیلم نیز گفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۴۷۳۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زور سرمایه به هنر نمیرسد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این بخشی از سخنان نایبرئیس هیئتمدیره نماوا درباره اهالی سینماست که در چند روز گذشته واکنشهای بسیاری در پی داشت. اظهاراتی که پس از واکنش تعدادی از اهالی سینما با پاسخ و عذرخواهی روابط عمومی این پلتفرم همراه بود. اما این پاسخ، جواب قانعکنندهای برای اهالی سینما نیست. در این میان واکنش گسترده صنوف خانه سینما به این اظهارنظر توجهبرانگیز شد و هرکدام در بیانیههایی جداگانه خواستار رسیدگی به این موضوع شدند و روابط عمومی خانه سینما هم اعلام کرد هیئترئیسه این نهاد، بررسی موضوع سخنان این پلتفرم را به شورای صیانت خانه سینمای ایران ارجاع داده و در این شورا، درباره آن تصمیمگیری خواهد شد. اما به همین بهانه با همایون اسعدیان، کارگردان و تهیهکننده سینما، نگاهی کلانتر به گسترش پلتفرمها داشتیم و میزان دغدغهمندی آنها در حوزه فرهنگ را واکاوی کردیم و در ادامه شرایط حضور هنرمندان در پلتفرمها را بررسی کردیم که آیا در شرایطی که سینما در وضعیت خوبی به سر نمیبرد، این پلتفرمها هستند که در اولویت فعالان سینما قرار گرفتهاند؟ گفتوگوی روزنامه شرق را در ادامه میخوانید:
چند روزی است صحبت درباره اظهارات نامناسب یکی از مدیران ارشد یکی از پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی واکنشهای زیادی بین اهالی سینما داشته، فارغ از جنس ادبیات مطرحشده که حتما جای نقد دارد، بد نیست به این بهانه نگاهی به گستردگی شبکه نمایش خانگی و اقبال به این پلتفرم بین اهالی سینما و مخاطبانش داشته باشیم. پلتفرمها همزمان با دوران کرونا در ایران به سرعت میان مخاطبان فراگیر شدند و هنرمندان زیادی جذب کار در این حوزه شدند. فکر میکنید این مدیوم مسیر درستی را در این چند سال طی کرده است؟
ابتدا باید اشاره کنم باورم این است که حرفهای این مدیر محترم شاید عامدانه نبوده. شاید روی بیان کلماتش دقت نکرده است. نمیخواهم قضاوتی داشته باشم و ماجرا را صفر یا صد ببینم. انتظار همه ما این است، افرادی که در این سطح مدیریتی قرار میگیرند و در هیئتمدیره یک پلتفرم عظیم هستند، کافی بود اشاره کنند که بعضی از تهیهکنندگان یا بازیگران به تعهدشان یا اخلاقیات پایبند نیستند. در این صورت نهتنها کسی ایرادی نمیگرفت، بلکه تأیید هم میکرد. تصور ما هم این نیست که جامعه منزهی هستیم. جامعه سینما مثل تمام مشاغل دیگر طبعا ضعفها یا قوتهایی دارد. من هم خیلی خوب میدانم برخی از دوستان تهیهکننده یا بازیگر ما در ارتباط با پلتفرمها بدرفتاریها یا بداخلاقیهایی داشتهاند و این حق طبیعی یک مدیر است که از این ماجرا گلهمند باشد. همینطور که ممکن است برخی از دوستان ما هم وقتی پای پول وسط میآید هرکاری بکنند. ولی وقتی این جملات به همه اهالی سینما تسری پیدا میکند، دیگر مورد صنفی است و باید شأن حرفهمان را در نظر بگیریم و موظف هستیم از آن دفاع کنیم. صنوف و هیئتمدیره خانه سینما همگی به این ماجرا واکنش نشان دادند و این حرفها بار حقوقی داشت.
البته مجموعه نماوا عذرخواهی کرد. خودم در چند سال گذشته تنها پلتفرمی که با آن کار کردم نماوا بوده و مشخصا از مدیریت نماوا آقای میرطاووسی جز رفتار محترمانه چیز دیگری ندیدم وگرنه مجدد با این پلتفرم کار نمیکردم. این نبوده که من با این پلتفرم پدرکشتگی داشته باشم و از این جهت واکنشی نشان بدهم. اما واقعیت این است که جهان آینده، جهان تصویر و ویاودیهاست. ما الان دو، سه پلتفرم خوب داریم و همینطور روز به روز به تعدادشان اضافه میشود. بخش عظیمی از تأمین مالی اهالی سینما و تصویر در آینده از طریق همین پلتفرمها خواهد بود. نه اینکه سینما از بین خواهد رفت، در سینما تعداد محدودی فیلم ساخته میشود و تعدادی از اعضا در آن کار میکنند، اما حجم کاریای که این پلتفرمها برای اهالی سینما ایجاد میکنند، قابل مقایسه با تولید فیلم نیست. در دو سال کرونا اگر پلتفرمها نبودند واقعا اهالی سینما وضعیت بدی پیدا میکردند، چراکه در آن مقطع فقط پلتفرمها بودند که سریال میساختند و طی دو سال اگر اشتباه نکنم چیزی حدود ۳۴ سریال توسط دو پلتفرم تولید شد. ما باید از ورود این سرمایهها به این عرصه استقبال کنیم. بهشخصه وقتی متوجه میشوم یک پلتفرم تازه به جمع پلتفرمها اضافه میشود، خوشحال میشوم. میدانم سرمایه زیادی پشت آن است و دیگر بحث ساخت یک فیلم نیست. بحث صدها میلیارد سرمایه است. نه تنها باید استقبال کنیم، بلکه باید تلاش کنیم بمانند، ریشه بدوانند و بتوانند خوراک فرهنگی برای اقشار مختلف مردم فراهم کنند. اما طرف دیگر باید برای دوستانی که صاحب سرمایه هستند مواردی تعریف شود. میدانیم که سرمایه، قدرت میآورد و قدرت سرمایه آنقدر زیاد است که برخی فکر میکنند میتوانند هر گونه رفتاری داشته باشند. باید این را در نظر گرفت که این قدرت سرمایه در عرصه فرهنگ و هنر بدون تعامل با اهالی فرهنگ و هنر موفق نخواهد بود و قطعا در این رودررویی سرمایه شکست میخورد. همینطورکه در رودررویی صداوسیما با هنرمندان، صداوسیما مخاطبش را از دست میدهد و اگر هنرمندانی که میتوانند مخاطب را جذب کنند و بین مردم ریشه دارند و مخاطب دارند، با صداوسیما قهر کنند، بازنده صداوسیما است. این اتفاق میتواند دقیقا برای پلتفرمها هم تکرار شود. اگر دچار این باور شوند که قدرت سرمایه است و اگر پول بدهید، هنرمندان همه کاری میکنند، قطعا اشتباه بزرگی میکنند. واقعیت هم این است که تا به امروز چنین رفتارهایی از مدیران پلتفرمها ندیده بودیم. ممکن است در ذهنیتشان این باور وجود داشته، اما حداقل به این شکل بیان نشده بود. عذرخواهی و پوزشخواهی نماوا را در آن بیانیه به فال نیک میگیرم. یعنی فکر میکنم خود دوستان هم در مجموعه مدیریتی آنجا این نگاه را قبول ندارند و نمیپسندند. ظاهرا منظورشان یک پروژه بوده، ولی من فکر میکنم هیجانزده شدهاند و همه ما را به یک چوب زدهاند و طبیعی هم بود چنین واکنشهایی را از سمت هنرمندان در پی داشته باشد.
در بین صحبتها به وضعیت نابسامان سینما اشاره کردید. میدانیم که دستکم در دو سال گذشته رونق گیشه سینما تنها با تعداد اندکی فیلم آن هم از جنس کمدی اتفاق افتاد و در این شرایط بسیاری از اهالی سینما تمایلی به حضور در این عرصه ندارند و بخشی از این دلزدگی، ظاهرا تکصدایی یا واگذاری عرصه به ساخت فیلمهای کمدی در سینماست.
صحبتکردن درباره سینما با صحبتهایی که شما اشاره کردید کمی پیچیده است. ما در دو سال گذشته و مشخصا سال گذشته از جهت گیشه رونق خوبی را تجربه کردیم. اما این رونق محصول نهایتا پنج فیلم بود. صاحبان سالنهای سینما خوشحال هستند، چون در واقع توانستند ضرر دوران کرونا را جبران کنند و این تعداد فیلم کمدی برای آنها سودده هم بوده است. اما پنج فیلم کلیت سینما نیست. ما نمیتوانیم خوشحال باشیم که چهار فیلم ۸۰۰ میلیارد فروختهاند و در کنارش مثلا ۵۰ تا فیلم روی هم ۲۰۰ میلیارد فروختهاند. این یعنی ضرر سینما. بحثم فقط فیلم اجتماعی نیست. فیلمهای عاشقانه، پلیسی، معمایی را هم از دست دادیم. از ژانرهای دیگر غافل شدیم.
البته بخشی از انتقادها از سمت فیلمسازان در یکی، دو سال گذشته بهدلیل ندادن پروانه ساخت به فیلمهای اجتماعی است.
اینجا نمیتوانیم یک جا را مقصر بدانیم و بگوییم که اگر اینجا درست رفتار میکرد، همهچیز درست پیش میرفت. اگر بگوییم شورای پروانه ساخت سختگیری میکند، جواب آنها هم این است که کدام کارگردان نامی ما فیلمنامه داده و ما رد کردهایم؟ موضوع اینجاست که فیلمنامهای ارائه نمیشود. باید بررسی کنیم چرا فیلمنامه به شورای پروانه ساخت ارائه نمیشود؟ از طرف دیگر، هزینه تولید فیلم به شدت بالا رفته است. یک فیلم با کمترین هزینه در شرایط فعلی، حداقل ۲۵ میلیارد تومان هزینه دارد و این یعنی۷۰، ۸۰ میلیارد تومان فروش برای اینکه بتواند به پولش برسد. تنها فیلمهایی که فروش بالای نوروز را به خودشان اختصاص دادند، فیلمهای کمدی بودند. فیلمهایی در ژانرهای دیگر مثل «بیبدن» یا «مست عشق» با وجود اینکه مخاطب دارند، بعید میدانم به فروش فیلم «تمساح خونی» برسند و اگر فیلمهای دیگر در گیشه پاسخگو نیستند، به این دلیل است که هزینه تولید بالا رفته. این هزینه تولید چطور بالا رفته است؟ یک بخش از آن شرایط کشور است و تورم وحشتناکی که بهخاطر آن همه چیز بالا رفته. دستمزد بازیگران به شدت بالا رفته است. اتفاقا در این موضوع پلتفرمها مقصر هستند. همین افرادی که امروز به بازیگران حمله میکنند، خودشان برای اینکه مخاطبان بیشتری جذب کنند، بازیگران مطرح را جذب کردند و دستمزدهای عجیب و غریب پرداخت کردند. یک بار تلویزیون سالها قبل این کار را انجام داد و یک جهش در دستمزدها ایجاد کرد. در چند سال گذشته هم پلتفرمها این کار را انجام دادند و هزینهها را در سینما بالا بردند. بازیگران در سریال حیرتانگیز دستمزد میگیرند و طبیعتا برای یک فیلم سینمایی پرداخت رقمهای بالا به بازیگران ممکن نیست. اما موضوع مهم این است که تحولاتی در کشور اتفاق افتاده که این تحولات جامعه ما را ۱۰ پله جلو برده است. خیلی از فیلمسازان ما دچار سردرگمی هستند. فیلمنامهای که دو سال پیش برای آنها جذاب بوده، امروز حس میکنند موضوعیت ندارد. جامعه آنچنان دچار تحول شده که عملا فیلمسازان را سردرگم کرده است. اگر بسیاری از فیلمسازان ما فیلمنامه به شورای پروانه ساخت نمیدهند، به این دلیل است که نمیدانند باید چه کار کنند. اگر نتوانیم توقع فرهنگی مردم را برآورده کنیم، شکست میخوریم. نمیدانیم چه چیزی بسازیم که پاسخگوی زمانه ما باشد و این یک معضل دیگر است.
پس فکر نمیکنید در این شرایط پلتفرمها در مقابل سینما ایستادهاند.
من معتقد نیستم سینما در مقابل پلتفرمها از بین رفته است. سینما تبدیل میشود به یک مراسم. تبدیل میشود به یک ضیافت. فردی که از خانه بیرون میآید و هزینه میکند و سینما را انتخاب میکند، تمایل به دیدن فیلم مفرح در سینما دارد. در شرایطی که حال روحی و اجتماعی مردم خوب نیست و مرتب داریم با مشکلات دست و پنجه نرم میکنیم، مخاطب سینما این زمان را برای دیدن فیلم کمدی صرف میکند. برای اینکه دو ساعت حواس مخاطب به چیز دیگری غیر از مشکلاتی که روزمره با آن دست و پنجه نرم میکند پرت شود.
حالا اگر همین دو ساعت، دردهای خودش را در فیلم هم ببیند قطعا سینما برایش وسوسهانگیز نیست. ما قبلا هم این وضعیت را داشتیم. هر وقت شرایط روحی و روانی جامعه خوب بوده فیلمهای اجتماعی خیلی خوب پاسخ داده و درست در شرایطی که وضع روحی جامعه بد است اتفاقا فیلمهای اجتماعی جواب نمیدهد. اصلا باور نمیکنم که این فیلمهای کمدی ما باعث شده فیلمهای اجتماعی فروش نرود. فیلمهای جدی ما در غیاب فیلمهای کمدی همینقدر فروش میرود. چون اساسا تمایل برای دیدن آن فیلمها وجود ندارد. واقعیت این است سال گذشته فیلمهایی که در جشنواره دیدم یک شکست سنگین برای فیلمهای جدی خواهد بود. نمونهاش را در هفت، هشت فیلمی که در عید اکران شد دیدیم. به جز فیلم «تمساح خونی» و «بیبدن» باقی فروشها شکست خوردهاند. نمیتوانم بگویم این میان مقصر «تمساح خونی» است. امسال هم تا آخر سال هفت، هشت فیلم کمدی داریم که سالنداران از فروش این فیلمها راضی خواهند بود. اما این کلیت سینما نیست. کلیت سینما در معرض خطر است.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900027